تضاد و تفاوت
تفکر و تعقل: انجمنهای 12 قدمی قدرت فکری و عقلی اعضا را بیمار دانسته و عدم پیروی و تبعیت از آن را لازمه بهبودی دانسته. به نحوی که در ذهن اعضا نیز به صورت یک باور در آمده و افراد افکار و درونیات خود را محکوم به بطلان و نقص می دانند این امر تا حدی معقول است و از خودمحوری جلوگیری می کند اما اینکه به کلی عقل را مبتلا به بیماری بدانیم اشتباه است چه بسا مواردی که درست باشد و به خاطر چنین باورهایی آن را رد کنیم و راه دیگری انتخاب کنیم
در نگاه دیگر تمایز بین انسان و دیگر موجودات همین قوه تفکر و تعقل است در واقع راه رسیدن به تعالی و تکامل نیز به واسطه تفکر و کردن است که اگر این نیز از انسان گرفته شود از جوهره وجودیش چیزی باقی نخواهد ماند و همچون برده و یا روباتی می شود گوش به حرف آمر خود که در اینجا آمر و ناهی انجمن است
تنهایی: تنهایی و انزوا نیز از مواردیست که انجمن آن را نهی کرده و در محدود مواردی جواز آن آمده مثلا در کارکرد قدم 4 و5 که آن هم به طور مقطعی و محدود. این درست است که تنهایی و انزوا سبب نابودی و انحطاط افراد می شود اما نفی کلی آن نیز همین نتیجه را می دهد در تنهایی است که وجدان انسان به دور از عوامل و محرکهای تاثیرگذار بیرونی شروع به فعالیت می کند اشتباهات، انحرافات و کجروی ها مشخص می شود و اگر در جهت درست قرار گیرد فرد خیلی زودبه ماهیت و واقعیت برنامه پی می برد لذا انجمن تنهایی را به کلی نهی کرده و راه مقابله را ارتباط با برنامه واعضای دیگر دانسته زیرا به این طریق است که فرد نسبت به برنامه بیگانه نخواهد شد و به طور دائم در هاله افکار و باورهای انجمن قرار خواهد داشت.
خستگی و گرسنگی: این دو نیز از جمله مواردیست که انجمن اعضا را نسبت به دوری و ترک آن هشدار داده امروزه در علوم مختلف از جمله روانشناسی و پزشکی اثبات شده که وقتی قوای فکری انسان درست عمل می کند که فرد کمی از راحتی ولذتهای جسمی پرهیز کند و کمی شرایط را برای جسم خود سخت کند تا روح و روانش بتواند به راحتی و سلامت فعالیت کند از جمله راهکارهایی که برای آن پیشنهاد شده اعمال و کارهایی است که کمی از راحتی و تنبلی بکاهد مانند فعالیتهای جسمی ، پرهیزهای غذایی....
این اعمال نیز اگر به صورت افراطی انجام شود تبدیل به ریاضت و سختیهای نا صحیح می شود لذا باید اعتدال را رعایت کرد.
آنچه که نتیجه می شود این است که هر قدر از پرداختن به جسم و فراهم کردن اسباب راحتی آن بکاهیم روح و روانمان قویتر می شود این رویه نیز در صدر کار اکثر مکاتب و ادیان و حتی فرقه ها و عرفانهای گوناگون بوده و از جمله توصیه ها برای رسیدن به آرامش روح و روان است، در حقیقت هر دو گروه به آثار و عواقب چنین اعمال و ترک اعمالی آگاهند، دیگر مکاتب اینگونه توصیه دارند زیرا طالب بیداری و قوی شدن قوای روحی مخاطبین خود اند اما چنین انجمنهایی عکسش را معرفی می کنند یا از روی ناآگاهی و جهل است و آگاهانه و غرضورزانه است زیرا از اینکه قوای حقیقی عقلی و روحی بیدار و قوت بگیرند واهمه دارند چون در اینصورت اعضا پی به واقعیت و حقیقت برده و از جهالتی به ظاهر بیداری روحانی در می آیند.
اقرار: بیان افکار، احساسات و درونیات برای غیر را اقرار گوییم . از دستورات کلیدی و اساسی برنامه های عرفانی صمت و سکوت، بازگو نکردن تالمات و درونیات برای غیر خداست زیرا بر این عقیده اند که جز ذات حضرت حق کسی شایسته شنیدن نیست و نیز جز او کسی قادر به عمل و رفع نخواهد بود لذا بیان آنچه که ما اقرار می دانیم را ناپسندترین کارها می دانند و همواره بر این تاکید داشته و دارند که در برابر اتفاقات ، اعمال و ارتکابات که از ناحیه شخص رخ می دهد وی باید نسبت به بیان آن برای دیگران سکوت اختیار کند و تنها در برابر خداوند لب به اقرار، اعتراف و یا شکایت بگشاید، این اصلیست که در تمامی مکاتب و جوامع که رویکردی الهی روحانی دارند مشترک و ثابت است زیرا سکوت و پرده پوشی از عوامل و سببهای اصلی در پیدایش تفکرات الهی و ایجاد رابطه آگاهانه با خداوند دانسته شده.
خواننده گرامی طرح مباحث فوق را از این جهت لازم دانستیم زیرا که شعار و هدف چنین انجمنهایی رسیدن به بیداری روحانی و برقراری رابطه آگاهانه با خداوند بیان شده اما در عمل آنچه طبق اصول از سوی اعضا انجام می شود و اتفاق می افتد حرکت در جهت خلاف و عکس شعارهاست آنچه که از امور اصلی در طی طریق به سمت ذات خداوند است اینجا به طور معکوس بیان شده در بیان ساده بیت زیر ملزومات بیداری روحانی در حقیقت و واقعیت و عکس آن در توهمات انجمنهای 12 گانه است:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام/ ناتمامان جهان را کند این پنج تمام