بیداری روحانی
این حالات و مکاشفات در حد و اندازه خاصی در طول مسیر بهبودی نیز اتفاق می افتد. بزرگترین و اصلیترین آن همان واقعه ایست که برای پایه گذار اصلی برنامه اتفاق افتاد و منجر به پاکی وی و تاسیس انجمن گردید و همچنین اتفاقات و حالات عجیبی که برای اعضا اتفاق می افتد که اکثرا بعد از کارکرد قدمهای 12گانه و نقطه اوج آن قدم 11 شناخته شده.
از چنین مشاهداتی به عنوان بیداری روحانی برداشت می شود.بیداری روحانی را هم برقراری ار تباط صحیح با خود، خداوند و دیگران معرفی کرده اند. لذا برداشت افراد از لمس و تجربه چنین حالتهایی برقراری ارتباط با خداوند است که بسیار محتمل و ممکن است طرف این رابطه به جای خداوند شیطان و یا کائنات باشند که برحسب رفتار و اعمال وی در مدت بهبودی توانسته به درک رابطه با آنها برسد اما نمی توان طرف مقابل رابطه را خدایی که درک کرده اند نامید. زیرا اگر انسان به جایی برسد که بتواند به طور مستقیم با خداوند رابطه برقرار کند وضعیت وی از همنوعان و اجتماعش به طور ویژه ای متفاوت خواهد بود که در مطالعه تاریخ و ادیان تنها حضرت موسی بوده که به صفت کلیم اللهی را داراست یعنی شخصی که خداوند با وی تکلم نموده و مابقی حتی پیامبران اولوالعزم نیز لیاقت برقراری ارتباط بی واسطه با خداوند را نداشته اند. لذا از نتیجه بحث فوق اینطور بگوییم که اگر همه مشاهدات اعضا را جز توهمات ننامیم قسمتی را می توان صرف رابطه با کائنات دانست.
عزیز دل آنچه به عنوان بیداری روحانی از آن یاد می شود بیشتر به گمراهی روحانی شباهت دارد تا بیداری.
هر کس برای خود چیزهایی را نیروی برتر قرار دهد، موجودی را با درک و باور خود به عنوان خداوند بپذیرد آنهم نه برای پرستش و عبادت بلکه برای منفعت طلبی و رفع حاجات و خواسته ها، بدون هیچ رویکرد و دیدی نسبت به دنیای پس از مرگ و مفاهیم ووقایع قیامت، آخرت، بهشت و جهنم و بسیاری از این قبیل مسائل بعد آنچه در توهمات و تخیلاتش رخ می هد را به عنوان بیداری روحانی می شناسد و به دیگران ابراز می دارد . جالب اما تاسف بار اینجاست که مشاهدات و بررسیها نشان داده درصد بالایی از آنهایی که به این بیداری روحانی دست یافته اند پس از مدتی دچار لغزش، اختلالات روحی روانی و بحرانهای شخصیتی شده اند و یا در کنار این رابطه و بیداری روحانی که می بایست آنها را متصل به منبع معدن خیر و خوبی و آرامش و ثروت و ..... کند دنیاگرایی، مالپرستی، شهوترانی اضافه شده که همین دلیلی بر رد این مئعاست زیرا انسانی که به بیداری روحانی رسیده و پی به ذات حضرتش برده دیگر به این لذتهای ناچیز دل نخواهد بست و روی از سوی وی برنخواهد گرداند.