گفتاردرمانی یکی از شیوه هایی است که برای درمان بیماریهای روحی و روانی در قرن اخیر رایج گشته است ودر بین متخصصین و علمای روانشناسی موافقین و مخالفینی دارد.

مجموع نظرات آنجنابان اینگونه است که گفتار درمانی زمانی موثر و مفید است که شنونده نقش خداوند را بازی نکند و گوینده نیز در حیطه گفت و شنود انسانی بگوید و فراتر نرود.

بدین شرح که آنچه به عنوان درد و دل و شکوه و گلایه در جلسات گفتار درمانی بیان می شود اگر از باب راهنمایی و مشورت گرفتن باشد درست و مفید است اما اگر بابت رهایی و خلاصی از افکار و دردهای درونی باشد اشتباه و مخرب است. این مفید و مخرب بودن در موارد بالا تقریبا در اکثر موارد بلعکس احساسیست که طرفین گوینده و شنونده در جلسه دارند.

گوینده اگر بخواهد با نیت مشورت و راهنمایی گرفتن صحبت کند برایش سخت و آزاردهنده و ملال آمر خواهد بود و اگر از روی اقرار و برون ریزی باشد برایش لذتبخش است. این حالات مشابه حالات زمان مصرف و ترک و دیگر مواردیست که پای هوای نفس در میان است. هر جا علیرغم میل باطنی عمل برای فرد سخت و با ریاضت همراه است و هرجا مطابق و بر خواست هوای نفس باشد لذت آور است البته این رنج و لذت در ظاهر و در لحظه وقوع است و در اصل و بطن موضوع و پس از اجرا وضعیت عکس می شود انسان از آن سختیها لذت خواهد برد و از لذتهای آنی پشیمان است.

در این وضعیت هم همینگونه است. در گفتار درمانی افراد دو گروه می شوند نخست آنهایی که از روی هوای نفس لب به صحبت می گشایند و دوم گروهی که برای یافتن راه و لرنامه صحبت می کنند گروه نخست به فرمان هوای نفس تن داده اند و آنچراکه خاص او با خداوند است و در خلوت و تنهایی باید ذکر شود را در جلسه بازگو می کنند در همان لحظه لذتی آنی می چشند و در ادامه درد دوچندان می شود.

گروه دوم که از روی تدبر مسائل و مشکلاتشان را بیان می کنند تا قبل از لحظه بیان با مقاومت و واکنش هوای نفس مواجه می شوند و صحبت با این نیت برایشان سخت خواهد بود اما به محض بیان به طریق صحیح آرامش و لذت مستمر و سالم را می چشند.

از بررسی وضعیت اصول قواعد انجمن و نظر به توضیحات فوق در می یابیم رویه پیشنهادی انجمن شامل هردو گروه می شود اینطور بیان شده که اعضا صحبت می کنند تا هم راه حل بیابند هم تخلیه روحی شوند.

همین امر موجب شده در مشارکتها هم سود باشد هم ضرر اما طبق بررسیهای ما اکثریت اعضا هدف از صحبت کردن را تخلیه روحی، دردو دل، تسکین درد و آلامهای درونی می دانند که متاسفانه این باور غلطیست که قربانی خاص خود را هم خواهد داشت.

عزیز دل آنچرا که از درون تو را می آزارد و مدام در پی کسی برای بازگوییش هستی را رهایی یابی نگه دار و تنها در خلوتت با خداوند به زبان آور قادر مطلق اوست. خداوندی که نجواهای پنهانتی ما را هم می شنود گریه های بی صدای ما راهم می بیند پس چرا روی از این مهربانترین مهربانان گرفته و به سوی ضعیف و حقیری همچون خود می کنی؟ حرفها را درد دلها را برای او بگذار که درمانها بدست اوست و الا اگر از صبح تا به شب با دیگری گفت و شون کنی تا رها شوی همچون تشنه ای هستی که مدام آب دریا می خورد و یا شناگری که در باتلاق مدام دست و پا می زند هر قدر از قبل تشنه تر و فرورفته تر در باتلاق خواهی شد، پس آنچه بر زبان میاوری برای غیر نه از باب رهایی باشد بلکه از روی کسب تجربه آنهم آنچرا بگو که غیر از خداوند هم لیاقت شنیدن داشته باشد.