ما کسانی هستیم که در چنگال یک بیماری مزمن، پیشرونده گرفتاریم....
اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی و روحانیست.
بیماری ما پیشرونده لاعلاج و کشنده است.
مطالب فوق قسمتی از توضیحات برنامه درباره بیماری اعتیاد است.
نامیدن و اختصاص اعتیاد به عنوان یک بیماری آثار و تبعات فردی و اجتماعی بسیاری را به همراه دارد.
در بعد اجتماعی وقتی یک ناهنجاری و رفتار ناشایست و پر خطر در جامعه اتفاق می افتد نیازمند برخورد و مقابله از جمله مجازات و تدابیر قانونی را به همراه دارد حال اگر آن اعمال در قالبهایی غیر از جرم و ناهنجاری قرار گیرد به تبع پیگرد قانونی نیز نخواهد داشت.
مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، روابط جنسی، قمار....در طول تاریخ در هر قوم و قبیله ای با هر آیین و مذهبی به نحوی مذموم و قبیح بوده و هست و موجب اعمال مجازات و تعزیر بوده است.
قرار دادن این اعمال و رفتارها به عنوان یک بیماری باعث می شود عواقب پیش بینی و طرح ریزی شده برای آن کمرنگ و از بین برود و درز مقابل حق و حقوقی برای مرتکبین و مبتلایان به آن ایجاد شود.
انقلاب فوق را در باره رفتار همجنسگرایی اینگونه خدمتتان شرح می دهیم:
طی قرون و سالیان گذشته همجنسگرایی عملی قبیح و شنیع بوده و به عنوان فعل مجرمانه با آن برخورد می شده و در ادیان و فرهنگهای مختلف نیز برای آن مجازات و تدابیری اندیشیده شده بود.
در عصر حاضر در اولین اقدام و تحول این عمل از حالت جرم خارج شد و به عنوان بیماری معرفی شد که نیازمند پیشگیری و درمان است. پس از مدتی از لیست بیماری هم خارج شد و به عنوان یک نیاز روحی و روانی شناخته شد و امروزه ازدواجهای همجنسگرایان امری قانونی و مشروع به حساب می آید و حتی برخی گروهها و فرقه ها و روانشناسان نیز آن را توصیه می کنند.
اگر به توطئه های شیطانی در رویه بالا بنگریم خواهیم یافت مراحل فوق نه به طور تصادفی بلکه گام به گام بر اساس حساب و برنامه دقیق و از پیش تعیین شده ای انجام پذیرفته که امروزه این عمل جنبه قانونی و مشروع به خود گرفته.این رویه در قالب مراحل حساسیت زدایی انجام می شود که طی آن به تدریج از حساسیت و واکنش جامعه نسبت به عمل کاسته می شود مثل مساله حجاب در ایران اول جای چادر مانتو و مقنعه آمد بعد روسری جای مقنعه شد بعد شال استعمال شد در همین روند مانتوها کوتاه و تنگتر و اندامی تر شد و نتیجه وضعیت امروز است.
مراحل فوق در باب اعتیاد هم در حال انجام است روزگاری نه چندان دور اعتیاد و مصرفذ مواد مخدر، مشروبات الکلی روابط جنسی و حتی دخانیات عنوان جرم داشتند و برای مرتکبین و مبتلایسان مجازات و تعزیر وضع می شد با شیوع و تنوع گسترده آن در دنیا کم کم واکنش در مقابل مواد با تاثیر و دوز پایینتر کاسته شد و استعمال آن موجه و بلامانع بود از جمله دخانیات، مشروبات کم الکلی،... در ادامه تاسیس چنین انجمنهایی سبب جلب نظر جوامع و حکومتها شد و در باب اعتیاد دل به تعاریف و توضیح و توجیهات آنها دادند لذا اعتیاد ماهیت مجرمانه خود را از دست داد و به عنوان بیماری شناخته شد و مرتکب نه به عنوان مجرم بلکه به عنوان بیمار معرفی می شود ئ به جای تعزیر و مجازات تحت حمایت و درمان قرار گرفت یعنی اعمال و رفتار مجرمانه وی غیر عمدی و از روی بیماریست و باید به جای برخورد تادیبی و تعزیری مورد درمانگری قرار گیرد
در مرحله بعد این رویه مصرف محدود ، کنترل شده و نوع خاصی از مواد توسط متخصصین ، پزشکان برای فرد تجویز می شود و این مقدار و نحوه مصرف را نیاز و ضرورت فرد می دانند نتیجه این تجویز توزیع و فروش مواد مخدر در غالب مواد درمانگر از جکمله خانواده متادون است و از طرف دیگر تاسیس مراکزی برای استعمال مواد مخدر در شهرهاست که معتاد در آن محل مواد و وسایل مصرف را با سهولت در یافت می کند و در کمال آرامش و احترام استعمال می کند و بدون پیگرد و حتی سرزنشی محل را ترک می کند و به طور روزانه مراجعه می کند.
حاصل رویه فوق این می شود که زشتی و قباحت مواد مخدر و مصرف آن به شدت کاهش و از بین می رود و آنقدر از آن حساسیت زدایی می شود که به عنوان یک رفتار عادی اجتماعی انجام می شود. و جامعه ، افراد، خانواده و حکومت نیز حالت بی تفاوتی و کم تفاوتی نسبت به آن پیدا می کند. آنطور که امروزه مصرف مواد مخدر، الکل ، روایط جنسی، لغزش و مصرف مجدد، عضویت در انجمنهای 12 قدمی، بیان مسائل و مشکلات مربوطه... امری طبیعی و عادی شده هرچند در اصل فرهنگ و ادب ملت و جامعه این به عنوان افشای فحشا و تروبیج و حساسیتزدایی از فساد است.
از بعد فردی نیز این تقسیم بندی حایز اهمیت است. وقتی به جای عنوان مجرم یا معتاد واژه بیمار استفاده می شود از طرفی جدالهای درونی، عذاب وجدانها، سرزنشها و دردهای درونی ساکت می شود و باعث ایجاد توقع طلبی و حق به جانب بینی وی می شود که به جامعه نیز سرایت داده شده و به جای پشیمانی، ندامت از کرده و اعمال و رفتار خود جامعه را نسبت به درمان خود مسئول و مکلف می داند. جامعه نیز به ناچار تسلیم اوامر و عقایدذ این گروه می شود رفتارهای سرزنشگرانه و تعزیری تعزیری و تادیبی خود را متوقف می کند و دامنه و حوزه اختیارات این قشر را گسترش میدهد.
وقتی از این معضل به عنوان بیماری یاد می شود آنتهم بیماری خاص با ویژگیهایی همچون لاعلاج، کشنده، مزمن، پیشرونده.... جدای از آثار غرض ورزانه برای فرد تبعات منفی و مخربی هم به همراه خواهد داشت بدین شرح که: واژه بیمار و بیماری واژه ای منفی و حامل انرژی منفی بسیاریست و از آثار و تبعات آن بروز احساساتی چون یاس،نا امیدی،مرگ، درد و رنج است چه برسد به اینکه در فضای انجمن، جلسات، نشریات، گروههای قدم در تعریف و تفسیر آن وفاهیمی چون لاعلاج، کشنده، مزمن....... آورده می شود که نتیجه ای جز یاس و نا امیدی چه در ضمیر خودآگاه و چه به طور قوی تر در ضمیر ناخودآگاه فرد نخواهد داشت. در تماس با این فضا درون شخص مدام در حال جنگ و جدال و کش مکش برای پذیرفتن یک بیماری با صفات مذکورند که پس از ورود به این انجمن ها مشاهده شده که نتیجه مباحث فوق ایجاد نوعی هراس و ترس، ناامیدی پنهان ولی موثر در به انزوا کشاندن اعضا دارد زیرا اعضا به طور مرتب در جلسات، گروهاا، نشریات، در جمع دوستان بهبودی خود و دیگران را بیمار معرفی می کنند و با توجه به توضیح ابتدای بند خود به دست خود اعتماد به نفس ، عزت نفس قدرت توانایی و استعداد را در خود از بین می برند و مدام برای خود عیب و ایرادی به نام بیماری اعتیاد قائل می شوند.
نکته حایز اهمیت این است که آنچراکه انجمنهای 12 قدمی به عنوان بیماری و عارضه می دانند یک قریضه فطری و ذاتی در هر انسانیست که در جوامع، ادیان و مذاهب گوناگون برای آن تعاریف تقریبا یکسانی شده از جمله آن را هوای نفس و نفس طغیانگر و سرکش درونی می دانند که درون هر انسانی وجود دارد و وی را به بدی و زشتی دعوت می کند. هوای نفسی که از روز تولد و حتی قبل آن به همراه روح در کالبد جسم قرار می گیرد و تا لحظه مرگ و حتی بعدآنهم دست بردار نبوده و همراه انسان است. به عقیده علما و دانشمندان علوم مختلف از جمله فسفه، عرفان و اخلاق که مرتبط با سمت و سوی انجمن است مبارزه با هوای نفس و تلاش برای رهایی از اسارت و دام و نیرنگها آن و در ادامه رام کردن و تربیت آن هدف انسان در زندگیست و این رویه راهی برای رسیدن به تکامل و برقراری رایطه با خداوند است.
حال در قالب انجمن اگر به جای واژه بیماری مفهوم هوای نفس به کار برود تعریف و معانی درست تر به کار گرفته میرود.
طبق تعاریف برنامه هوای نفس از قبل از مصرف مواد مخدر و دیگر وابستگیها با ما بوده.
پس از ترک مواد و دیگر وابستگیها هم با ما خواهد بود.
لاعلاج، مرموز، عروس هزار چهره و نابودگر است.
گرایش و تمایلش به سمت منفیات، بدیها، زشتیها و ناهنجاریهاست.
وسوسه و هواها و امیال نفسانی همان ابعاد روانی، روحانی و فیزیکی بیماری اعتیاد است.
......
اگر کمی به افراد پیرامون خود بنگرید خواهید یافت این حالت یا غریضه در تمام افراد وجود دارد و همه به نوعی با آن دست در گریبانند.
حال با نگاهی روشن بینانه و با تطبیق نسبت به جوامع، مذاهب و دوره های گوناگون زندگی بشر در میابیم که مبارزه و جنگ با هوای نفس یکی از اهداف و برنامه های خلقت انسان است که انسان نه تنها نباید تسلیم آن شود بلکه باید به جهاد و مبارزه با آن بپردازد و اگر آن را در نهاد تمامی انسانها موجود بدانیم دیگر بیماری نیست و یک نفس، حس یا موجود خدادادی درونیست برای آزمایش و امتحان انسان.