منظور از لغزش مصرف مجدد است که در انجمنها متفاوت است در بعضی مصرف موادمخدر بعضی نیکوتین بعضی سکس و... لغزش محشوب می شود.

طبق بررسیهایی که روی اعضا انجام گرفته چه در جلسات و چه در مراکز درمانی(کمپ، کلینیک،مراکز مشاوره ای ، خانه بهبودی...) بالای 90در صد از اعضای انجمنهای12 قدمی دچار لغزش می شوند در جواب چرایی این آمنار اعضا پاسخی سطحی و غیر قبول داده اند بسیاری علت را عدم اجرای صحیح اصول می دانند.اما طبق بررسیها و مطالعاتی که بر روی موارد گونان از جمله ابعاد روانشناسی اصول، ذات و فطرت انسانی، جامعه شناسی و ... انجام شده علل اصلی چیزی متفاوت از آنیست که در ذهن اعضا می گذرد:

بحث را با یک سوال آغاز می کنیم: چرا بالای 90درصد؟ اگر انجمن راه حل مناسب درمانیست چرا بالای 90در صد اعضای آن ناموفق و دچار لغزش می شوند؟ به قول معروف اعضای انجمن چرا درصد بسیار کمی به بالای 5سال پاکی می رسند؟ وقتی می گوییم این راه و روش درست و عملیست که نتایجش اثبات ادعا کنند ولی وقتی می بینیم اکثریت اعضا با شکست مواجه می شوند نباید متعصبانه از آن روش دفاع کنیم آمار بالای 90درصد مربوط به لغزش است حال اگر روی آن 10درصد و یا کمتر باقی مانده هم تمرکز کنیم می بینیم اکثریت هم فقط پاکی خوذد را حفظ کرده اند و در مسائل دیگر از جمله مسائل شخصیتی، اجتماعی، خانوادگی، شغلی... دچار مشکل اند.

بررسی راجع به  10 درصد را در قسمت بهبودی به تفصیل توضیح داده شده در این بخش به بررسی علل لغزش بالای 90 درصدی اعضا می پردازیم.

با مشاهده رفتار و اعمال این 90 در صد متوجه شدیم اکثریت بعد از لغزش دچار آشفته ترین حالات و وضعیت زندگی می شوند به قول معروف با سرعت بالایی به سمت آخر خط و نابودی در حرکتند

اما چرا؟ چرا عضوی که با انجمن آشنایی پیدا کرده و در مسیر بهبودی حرکت میکرده بعد از لغزش به جای بازگشت وشروع مجدد حرکت در مسیر بهبودی راه مصرف و خودکشی تذریجی را انتخاب می کند؟

چرا بالای 90 درصد اعضا که با انجمن آشنا می شوند دچار لغزش می شوند مگر انجمن را راه مناسبی نیافته اند مگر به آن اعتقاد و ایمان پیدا نکرده اند؟ اگر بگوییم نه در عمل عکس آن ثابت می شود زیرا در بین لغزشیها اعضایی دیده می شود که مدتی بعضا زیاد را صرف اجرای اصول کرده اند با دانش و تجربه بالای بهبودی  دچار لغزش شده اند اما اگر جواب مثبت دهیم باید علت را پیدا کرد

از جمله علل لغزش و شکست بالای 90 درصدی اعضا مربوط به ناکارآمدی انجمن و برنامه های آن است اصولی که مغایر با ذات و فطرت و طبیعت انسان است باعث می شود افراد برای مدتی آن را اجرا کنند که اکثرا هم متحمل زحمات و سختیهای زیادی در این مسیر بوده اند لذا بعد از این مدتی دچار بمب بستهای فکری، احساسی زیادی می شوند که بازتاب آن در شخصیت، روابطشان با اجتماع، خان.اده، محیط ... محسوس است می شوند و به یکباره دچار انقلاب درونی می شوند و راهی جز مصرف مجدد را نمی یابند اگر انجمن نه تمام بلکه قسمتی از نیازهای اعضا را برطرف می کرد و راه و روشی درست بود اعضا به لغزش و رویگردانی از انجمن دچار نمی شدند البته دیده می شود افرادی که ناآگاهانه و براساس آموزش و تعالیم و باغورهایی که در دوران بهبودی داشته اند خود را مقصر می دادند و انجمن را بی تقصیر می دانند زیرا در دوران بهبودی اینجور تفهیم شده اند که اکر موفقیتی دارند از انجمن و به خاطر اصول آن است و اگر دچار ناکامی و شکست شدند به خاطر عملکرد نادست و غلط خودشان و عدم اجرای اصول است. 

در اینجا به بحث راجع به مغایرت اصول انجمن با ذات و فطرت انسان می پردازیم اصول انجمن از ابتدا تا انتها دارای نتاقضاتی با هم و همچنین با اصول انسانی و اجتماعی است

اصول از ابتدا روی شخصیت اعضا متمرکز است و آن را زیر ذره بین می برد و در ظاهر سعی در اصلاح آن دارد وجه اشتراک تمامی اصول،قدمها... بررسی شخصیت اعضاست با رویکردی منفی، در تمام قسمتها با طرح مباحث و، سوالات،موضوعات متفاوت سعی بر این است که تنها مقصر خود فرد معرفی شود این رویه تا جایی صحیح و موجه است اما از آنجایی که تمام برنامه بر این منوال برنامه ریزی شده آثار عکسی دارد. اصول در تمامی مراحل به بررسی بعد منفی و ناموفق زندگی، شخصیت، فعالیتها... اعضا در گذشته و حال می پردازد در موارد قلیلی داریم که نقاط قوت بیان شده باشد اکثر به اتفاق مباحث بیانگر وجه منفی و ضعف اعضاست به طور مثال مباحث و سوالات قدمهای 1،2،4،6،7،8... این رویه باعث می شود شخص دیدی منفی نسبت به خود پیدا کند و خود را مسبب و مقصر تمام اتفاقات بداند و در این حال القای تفکر بی حقی و خود مقصر بینی به وی انجام می شود این عمل باعث می شود حتی در موارد بیشماری که علت این شکستها چیزی یا کسی غیر فرد هم بوده اند کنار روند و در تمام آنها فرد خود را مقصر بداند و یا اگر هم نه حق اعتراضی ندارد و در بهترین حالت می تواند آن مورد را ببخشد یا به نیروی برتر و خداوندی که درک کرده بسپارد این روند محدود به گذشته فرد نمی شود در واقع اصول با تشریح گذشته فرد و متقاعد کردن وی نسبت به تقصیرش و بی حقی اش باعث یک ذهنیت و تفکر غلط برای حال و آینده او می شود فرد وقتی مسبب و مقصر اعمال گذشته را خود می بیند خود را در تمام اعمال متهم می بیند و در زندگی حال و آینده اش هم این تفکر را اعمال می کند نسبت به اتفاقات،شکستها،ستمها و ناحقی هایی که نسبت به اومیشود خود را مقصر و بی حق می بیند و شخصیتی خنثی و ظلم پذیر پیدا می کند مدتی را به این روش زندگی می کند آثار این شخصیت سرزنشها و جنگ و جدالهای درونیست اما ذات و فطرتش خلاف این است انسان ذاتی ظلن ستیز و حقخواه دارد لذا پس از مدتی آشفتگیهای درونی اش به نهایت حد می رسد اینجاست که نسبت به همه چیز بدبین نسبت به انجمن منزجر می شود و چون به خود قبولانده که برای زندگی و زنده ماندن راهی جز زندگی به روال برنامه ندارد از همه چیز دست می کشد و نالان و ناچار به زندگی قبلی خود روی می آورد و مصرف را پیش می گیرد این می شود که لغزش می کند و پس از آن نجاتش نه نا ممکن بلکه بسیار سخت و با عواقب و آثار وخیمتری امکان دارد.

 دوست عزیز امیدواریم متعصبانه بحث فوق را رد نکنید پروسه و روند فوق خیلی پیچیده و نامحسوس برایمان اتفاق می افتد تنها با بررسی و مطالعات متفاوت و کثیر می توان به آن رسید اما نتایجش همینی است که در افکار و رفتار عزیزانمان پس از لغزش است.