فرضیه
1. هدف و نیت اصلی نجات انسان از اعتیاد و وابستگیها و رهایی و آزادی و بهبود اوضاع زندگی وی بوده و هست
2.هدف و نیت اصلی نجات انسان از اعتیاد و وابستگیها و رهایی و آزادی و بهبود اوضاع زندگی وی بوده اما به مرور زمان دستهایی وارد عمل شده و تغییراتی را جهت اهداف و منافع خود وارد کرده اند
3.هدف و نیت اصلی جدا و متفاوت از چیزیست که ارائه شده و و در پس چنین ظاهر پسندیده و قابل قبول اهداف و نیتهای پنهان مغرضانه ای قرار دارد
4.....
توضیحات:
فرضیه اول: طبق این فرضیه هدف از روی حسن نیت بوده و ادامه دارد در ابتدای راه شخصی از روی درد مشترک سعی در ارائه راهی برای درمان بوده که امروزه منتج به انتشار ده ها انجمن 12 قدمی در رابطه با مسائل گوناگون در سراسر جهان گردیده و روز به روز به گستردگی کمی و کیفی آن نیز اضافه می شود اگز با این نگاه به قضیه بنگریم باید عملکرد را مثبت و موفق بدانیم اما نگاه ما به درستی و صحت این برنامه در ماهیت کلی از ابتدا تا حال است درست است شخصی از روی درد و دغدغه شخصی و انسانی برنامه ای اینچنینی را ارائه داده اما امکان دارد در اصل قضیه راه را اشتباه رفته باشد و اشتباه تصمیمگیری و اجرا کرده باشد آنچه در ظاهر مشاهده می کنیم زاهی برای نجات و رهایی است اما به طور موشکافانه و ظریف با راه درست و حقیقی تفاوت دارد. درست است که در طول عمر این برنامه تا کنون رشد چشمگیری داشته و انجمنهای متنوعی نیز از آن برداشت شده اما در مقابل ناهنجاریبها و مشکلات و مسائل مربوطه نیز چندین برابر رشد داشته از اعتیاد به مواد مخدر و الکل گرفته تا اعتیادهای جنسی،احساسی، پرخوری،نیکئتین و دیگر موارد در طول این سالها نه تنها کاسته نشده بلکه بر پیشروی آن افزوده گشته و امروزه به عنوان مهمترین مشکلا و معضل جوامع تبدیل گشته و افراد جدید و بیشتری گریبانگیر خود کرده است اگر اصول و پایه آن صحیح می بود نباید امروز شاهد افزایش گرایشات و مبتلایان به موارد مذکور را داشته باشیم و پس از برهه ای از زمان می بایست میزان آن ثابت و یا کاسته می شد، این روند مربوط به افراد و اعضا جدید نیز نمی شود بلکه آنهایی هم که عضو بوده و می شوند طبق بررسیها و آمار قریب به بالای 90درصد مجدد افکارو رفتار قبلی خود را پیش می گیرند که از آن به عنوان لغزش نام برده می شود. نتیجه اینکه گسترش و پیشرفت چنین انجمنهای در برابر شیوع افکار رفتارهای ناهنجار مربوطه بسیار ناچیز است. در این قسمت به اختصار مهمترین علل را در این ناکارآمدی بررسی می کنیم:
الف: ارائه راه درمان به جای پیشگیری
آنچه در 12 قدم ارائه می شود مربوط به بعد از ابتلا افراد به اعتیاد و دیگر رذائل و ناهنجاریهاست در موارد معدودی صحبت از پیشگیری آمده و اصل توجه روی درمان یا پروسه درمانی و توقف بعد از ابتلاست. این در جای خود مناسب است اما لازم است در بحث پیشگیری هم فعالیت شود. انجمنهای 12 قدمی آنچنانکه روی درمان و دوران بعد از ابتلا متمرکز شده می بایست روی بحث پیشگیری هم فعالیت کنند. چنین انجمنهایی با این گستردگی و قدرت روز افزونی که کسب می کنند اگر با همین انگیزه و قوت در بحث مبارزه با عوامل و سببها فعالیت می کردند در مدت کوتاهی شمار مبتلایان به شدت کاهش می یافت و وضعیت در بخش درمان بهتر بود. به طور مثال در بحث مواد مخدر و الکل اگر همین هزینه ای که صرف برپایی جلسات روزانه ، همایشهاو نشریات...... می شود قسمتی هم صرف مبارزه با عوامل ایجاد و ترویج شود از جمله با امور فرهنگی ،تبلیغات، ، تجمعات اعتراض آمیز، فرهنگ سازی، تحریم... جامعه را نسبت به عوارض و عواقب آن و عداوت و دشمنی پنهان و آشکار ارائه دهندگان آن آگاه سازند کار در بخش درمان راحتتر خواهدشد. اما آنچه که موجود است بی تفاوتی چنین انجمنهایی نسبت به این مقوله است به بیان دیگر در انتظار می نشینند اعتیاد و فساد رواج یابد و اجامعه مبتلا شود بعد با تمام قوا جهت درمان می کوشند که هر نفس آگاه و عاقلی این امر را بیهوده و بی فایده می داند
ب:تحدید مخاطب به افراد مبتلا به جای کل جامعه:
آنچه از متون و اصول استنباط می شود علی الخصوص قدم دوازده و سنت پنج محدودبودن مخاطبین انجمنها به افراد مبتلا و در عذاب است همانند پزشکی که انتظار بیمار شدن افراد را می کشد تا فعالیت کند. همانطور که پیشتر بیان شد اگر انجمن تمرکزش را از روی افراد مبتلا به کل جامعه تعمیم دهد موجب انذار و عبرت همگان شده و از تعداد مبتلایان کاسته خواهد شد، در بررسیها مواردی مشاهده شده که افراد عادی آنقدر مجذوب انجمنها می شوند و راهی برای ورود جز یافتن وجه اشتراک نمی یابند در مثال همچون شخصی که شیفته فضا و امکانات بیمارستانی شده و برای بستری شدن دنبال بهانه می گردد حتی ابتلا به مرض و بیماری، به نحوی که جامعه برتر را بیماران آن بیمارستان می داند.
ج: نگاه اشتباه به زندگی و خلقت انسان و اهداف آفرینش وی و رابطه با جهان و خداوند
آنچه به عنوان نتیجه کارکرد برنامه و قدمها آمده کسب بهبودی ،روحانیت، ارتباط با خداوند است اما در تطبیق آن با علوم مربوطه نتیجه دیگری یافت می شود. مسیری که نشان داده شده به سمت ابدیت است اما ادامه آن ناتمام و ابتر است زیرا تمرکز برنامه روی حیات انسان در دنیاست و هیچ جا صحبت از سرای باقی و جهان آخرت نیانده است. این رویه در واقع مطابق با نظر مکاتب دنیا گراست اما در ظاهر اصول و اعمالی پیش روی اعضاست که نتایج آن معطوف به دنیای پس از مرگ است که این تناقضیست که در بطن انجمن وجود دارد که در ادامه در بحث بعدی توصیح داده شده. در مورد نیروی برتر و خداوند نیز تناقضات اینگونه است، شناخت خداوند و رابطه با او امری فطری و ذاتیست در وجود هر انسان اما وقتی قرار باشد روی آن تمرکز وبه طور دقیق به این رابطه پرداخته شود مباحث سنگین عرفان و فلسفه به میان می آید که کوچکترین اشتباه و انحرافی در آن موجب گمراهی و ضلالت انسان می شود متاسفانه این عارضه در برنامه انجمنهای دوازده قدمی به طور پنهان و نامحسوس در حال وقوع است که توضیح کامل آن در مبحثی جداگانه آورده شده اما مختصرا اینکه کارکرد قدمهای دو،سه،یازده نه تنها فرد را به سمت آگاهی و شناخت خداوند و ارتباط با او می برد بلکه موجب ایجاد شبهات و انحرافات عمیق فلسفی در افکار و باطن افراد می شود ولی در ظاهر توهمات و خیالاتی به فرد دست می دهد که از آن به روحانیت و رابطه با خداوندی که درک کرده استنباط می شود اما انحرافات و شبهات همچون سلول سرطانی در رشد است و پس از مدتی بروز می کند و سبب گمراهی و سردرگمی فرد می شود که یا منجر به لغزش و رویگردانی از راه راست و الهی می شود و یا دلخوش به آثار و ظواهر آن موهومات که بعضا دنیایی و مادیست شده و به خیال باطل خود راه را ادامه می دهد هرچند آثار وضعی و تبعی آنهم کم کم بروز می کند و همان آرامش و سعادت ظاهری را هم از وی سلب می کند
د:ارائه اصول کلی و جزئی خلاف ذات و فطرت انسان:
اوامر و نهایه ای که در غالب مباحث،قدمها و اصول روحانی ارائه شده ظاهری قابل قبول و دلچسب دارند که اگر مورد بررسی موشکافانه قرار نگیرند و اجرا شوند نتیجه ای عکس مفهوم و معنای واقعی خواهند داشت.
اصولی چون تسلیم، صداقت،روشنبینی، فروتنی و... اوامری چون اقرار...نهایه ای چون خشم، انتقام ،جنگ... وقتی در فضای 12 قدم قرار می گیرد در معنا و مفهوم اصلی به کار نمی رود و در این حالت مخالف و مقابل ذات و فطرت انسان می شود توضیح مفصل این بررسی در قسمت شرح اصول روحانی آورده شده است.
فرضیه دوم:اگر با دقت تغییرات اصولی انجمنها از آغاز حیات تا کنون بررسی شود متوجه تغییرات اساسی در آن خواهیم شد هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت تحولاتی در اصول رخ داده که در ظاهر جهت بهبود و افزایش تاثیر برنامه است اما در باطن قضیه جور دیگریست. در آغاز درست است که از روی حسن نیت و درد اجتماعی انجمن تشکیل شده اما اهمیت موضوع و گسترش چشمگیر آن در جامعه از دید قدرتها و آنهایی که سعی در به سلطه در آوردن و دست گرفتن افسار افکار و اعمال انسانها دارند مخفی نمانده و این گمان می رود که تغییر و تحولات مورد نظر به دست آنها در جهت اهدافشان می باشد. به عنوان مثال انجمن خود را مستقل از حکومتها، مباحث سیاسی ،اجتماعی و مذهبی معرفی کرده اما در حقیقت آنچه در ذهن و باور اعضا رخ می دهد بیگانگی نسبت به موارد فوق است، بررسی ها نشان می دهد اکثریت اعضا پس از مدتی نسبت به باورها و عقاید دینیشان و همچنین مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه بی تفاوت شده و حتی در صدد مقابله با آنها بر می آیند و این اصلیترین و مهمترین هدف بزرگترین مکاتب سیاسی جهان است بی تفاوتی ، بیگانگی و مقابله با باورهای دینی، اجتماعی، سیاسی.
فرضیه سوم: همانطور که در بحث قبلی بیان شد مهمترین فعالیت قوا و مکاتب شیطانی جهان جهت نیل به اهداف شومشان به دست گرفتن افکار و باورهای انسانهاست به نحوی که افراد کمترین توجه و احساسی نسبت به این روند خواهند داشت. این احتمال می رود که چنین افرادی با موقعیت شناسی دقیق جامعه و زمان از مهمترین دغدغه و معضل اجتماعی بهره برده اند به نحوی که از طرفی چنین معضلاتی مثل مواد مخدر ، الکل، روابط جنسی و... را در جامعه ترویج می دهند و در مقابل انجمنی را تاسیس و شعار و هدف ظاهری را درمان و معالجه آن معرفی کرده اند اما در بطن آن اهداف و خواسته های خود قرار داده اند، تغییر و تحولات شخصیتی که به خاطر تغییر در باورها و عقاید افراد می شود مصداق همین اهداف و خواسته های پنهانیست.
دوست عزیز پی بردن به حقایقی که در فرضیه های فوق بیان شد مستلزم مطالعات و بررسیهای بسیاریست که پرداختن به آن حتی از عمر یک جامعه هم بیشتر خواهد بود لکن افرادی همچون ما و شما که آنقدر گرفتار و دردمند مشکلات و مسائل اعتیاد و وابستگیها بودیم و تشنه راهی برای نجات، وقتی پیام مد نظرمان را از انجمن شنیدیم بی صبرانه و مشتاقانه از روی درد و رنج و البته ناآگاهی به آن پیوستیم. حال که عده ای از روی دلسوزی و درد به بررسی و شفافسازی موضوع پرداخته اند شایسته است در آن تاملی کنیم و اگر حقیقت و واقعیت را یافتیم از غیر آن روی بگردانیم و در پی حقیقت رویم تا به امید خداوند راه را یافته و سعادت و پیروزی را کسب کنیم